歌词
چشم ما روشن، عشق بی خبر آمده ای
بعد عمری دوری از سفر آمده ای
چشم ما روشن ، عشق چه عجب اینجایی
دلمان پوسید از اینهمه تنهایی
من زمستانم را برف پارو كردم
خانه را پيش پات آب و جارو كردم
چای دم کردم تا تو لبی تر بکنی
پيش من بنشينی خستگی در بکنی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را ميخواهم هر چه بادا باد عشق
زلف هاي مشكي چشمهاي ميشی
با تو روشن شد اين كلبه ي درويشی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را ميخواهم هر چه بادا باد عشق
زلف هاي مشكي چشمهاي ميشی
با تو روشن شد اين كلبه ي درويشی
دل ما خانه ی توست عشق تشریف بیار
خانه دیوانه ی توست عشق تشریف بیار
خسته ی راهی، چشم عشق می خواهی چشم
تو بگو می مانی قدمت روی چشم
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را ميخواهم هر چه بادا باد عشق
زلف هاي مشكي چشمهاي ميشی
با تو روشن شد اين كلبه ي درويشی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را ميخواهم هر چه بادا باد عشق
زلف هاي مشكي چشمهاي ميشی
با تو روشن شد اين كلبه ي درويشی
专辑信息